این مجموعه، روایتگر داستان دو پدر، حشمت فردوس و محمود نادری است که تمام امیدشان را به آینده پسرانشان بستهاند تا شاید آرزوهای دیرینهشان به بار بنشیند. حشمت فردوس بقای نظامی را که ریخته است، میخواهد و محمود نادری ادامه اعتقادش را. اما داستان جور دیگری رقم میخورد. طاهر یکی از این دو پسر است که مهدی پاکدل نقشش را بازی میکند. با او درباره حضورش در ستایش و نقش طاهر به گفتوگو نشستیم که در زیر میخوانید.
- شما کار تئاتر را با پانتومیم شروع کردید ولی ادامه ندادید. چرا پانتومیم در بین هنرمندان مهجور مانده است؟
من پانتومیم را بهصورت حرفهای کار نکردم. شروع کارم در تئاتر بهصورت اتفاقی با شرکت در کلاسهای پانتومیم آقای شاملو بود. ایشان در پارکشهر ورکشاپی برگزار کردند که منهم در آن شرکت کردم، مدت خیلی کوتاهی بود. بعد از آن آقای شاملو تئاتری را به صحنه بردند که اصلا ربطی به پانتومیم نداشت؛ یک کار داستانی با اجرایی ساده. شاملو تنها استاد پانتومیم در ایران بود که متأسفانه با رفتن ایشان دیگر استادی در این زمینه نداشتیم که بهصورت جدی و حرفهای کار کند.
- خود شما چطور، علاقهای برای ادامه کار در این زمینه نداشتید؟
چرا اوایل دوست داشتم که کار کنم ولی از یک جایی دیگر شرایطم تغییر کرد، شاید اگر شاملو در ایران مانده بود دنیای من جور دیگری میشد. ولی با رفتن شاملو منهم وارد تئاترهای رئالیستی که به نوعی شبیه زندگی است شدم و از پانتومیم فاصله گرفتم.
- و در تئاتر ادامه دادید و ماندید و روند روبهرشدی هم داشتید که از کارهای اخیرتان نوشتن در تاریکی و حضرت والا میتوان این روند را دید. چقدر تلاش کردید که در تئاتر بمانید؟ آیا این ماندن به خاطر پیشنهادهای گوناگون بود یا تلاش خودتان؟
قطعا و دوست داشتم که در این فضا باشم. تئاتر برای من کار و حرفه نیست، تئاتر برایم فضایی است که در آن یاد میگیرم و خودم را پر میکنم. برای من سینما و تلویزیون محل کار است و تئاتر محل یادگرفتن، درست مثل مدرسه چرا که به آن نیاز دارم. بهنظر خودم سالی یکی دو کار تئاتر را باید انجام دهم تا بتوانم آن انرژی لازم را برای کار در تلویزیون و سینما بهدست آورم.
- این به خاطر این نیست که چون از تئاتر شروع کردید خودتان را مدیون این عرصه بدانید که سالی یکی دو کار انجام دهید؟
شاید این طور هم باشد، که ادای دین بخواهم به تئاتر بکنم ولی این حرف بزرگی است من هنوز دارم از تئاتر میگیرم کسی باید این حرف را بزند که به جایگاهی رسیده باشد که بگوید خوب من همه موفقیت و زندگیم را از تئاتر دارم و به تئاتر هم ادای دین میکنم. من خودم هنوز کسی نیستم که بخواهم به تئاتر ادای دین کنم هنوز در حال یادگیری هستم.
- چقدر از این آموختهها در سینما و تلویزیون استفاده میکنید؟
برای خودم تأثیراتش کاملا مشهود است. وقتی کارهای اولم را نگاه میکنم با الان خیلی تغییر کرده است. این تغییرات روی بیان، رفتار، کنترل فیزیک و رفتارم جلوی دوربین مشهود است.
- بعد از سریال «مروارید سرخ» روال کار شما تغییر کرد و سریالهایی را انتخاب کردید که پربیننده بود این انتخابها بر چه اساسی است؟
قطعا هر کسی یک سری ویژگیهای شخصی دارد که یکسری را از اجتماع میگیرد و یکسری را از خانواده و با توجه به اینهاست که انتخاب میکند. ممکن است من در یک برههای از زمان بهدلیل مشکلات مالی مجبور شدم کاری را انتخاب کنم، کما اینکه با سلایق و تفکرات من همسو نبوده است ولی به خاطر اینکه از لحاظ مالی تأمین شوم، این کار را قبول کردم یا چند سال کار نکردم و حالا برای دیده شدن کاری را پذیرفتم، ولی قطعا خودم انتخاب کردم و هرکاری انجام دادم مسئولیتش با من است و با کس دیگری نیست. کسی نگفته این کار را قبول کن و بازی کن یا نه؛ خودم طبق شرایطی که داشتهام پذیرفتهام، درست یا غلط کار هم بعدا مشخص شده است. خدا را شکر تا به حال کارهایی که انجام دادهام خوب بوده و باعث آبروریزی نبوده است.
- در جشنواره تئاتر فجر امسال شما در بخش مسابقه حضور دارید در این باره بگویید؟
بله تئاتر «ابرهای پشت حنجره» به کارگردانی رضا گوران را در بخش مسابقه داریم. نمایش، نمایش فوقالعادهای است. حضور من در این کار هم بهدلیل این بود که یکی از بازیگران کار برایش سفری پیش آمد و من هم چون با گوران دوستی نزدیکی دارم با افتخار پذیرفتم که بازی کنم. این نقش ویژه است ولی خیلی کوتاه. کوتاه و بلند بودن نقش برایم در تئاتر اهمیتی ندارد و اینکه کجا بایستم برایم مهم نیست.
- در سینما و تلویزیون هم این کجا ایستادن برایتان مهم است؟
قطعا چون من در تئاتر کار میکنم و با افتخار میتوانم بگویم تئاتر ما 200 سال از سینما و تلویزیونمان جلوتر است خیلی اندیشهورز است، خیلی تفکر در آن حکمفرماست و تعقل دارد و روبهجلو است و اگر قرار باشد در این دو عرصه کار کنم خیلی باید به این فکر کنم که الان کجا هستم و به راحتی آن را از دست ندهم.
- کمی هم بپردازیم به سریال ستایش که با بازی شما در نقش طاهر فردوس پخش میشود طاهر چه ویژگی داشت که پذیرفتید؟
طاهر یک شخصیت مثبت است که در روند داستان و اتفاقاتی که در قسمتهای بعد میافتد بیشتر شناخته میشود. جریان فکری که طاهر دارد را دوست داشتم. زمانی که فیلمنامه را به من دادند من یک شبه مثل یک رمان آن را خواندم و به آن علاقهمند شدم از طرفی در تلویزیون سریالهایی که داستانگو هستند و یک داستان سرو شکلدار را تعریف میکنند موفقترند. زمانی که داستان را میخواندم میدانستم که تماشاگر کار را دوست خواهد داشت و از آن استقبال میکند. ستایش داستان بدیعی دارد و تازه است چرا که از یک برههای داستانی را تعریف میکند که کمتر به آن پرداخت شده است. ما همیشه جوانهایی را در سریالها با این فضا نشان دادیم که عاشق این بودند که جانشان را برای وطنشان بدهند حالا در این کار جوانی را میبینیم که میترسد و به خاطر این کار میخواهد فرار کند و دوست دارد اتفاقات دیگری برایش بیفتد. این ماجراها به نوعی مرا قلقلک داد تا نقش را بپذیرم.
- عادت کردیم که شما را همیشه در نقشهای مثبت ببینیم نمیخواهید این پوسته را بشکنید و نقشهای دیگر را هم تجربه کنید؟
همیشه نقش مثبت بازی نکردهام بیشتر نقش مثبتهایی که بازی کردم دیده شده و آنهم در تلویزیون این اتفاق افتاده است. حالا به خاطر فیزیک چهره یا مسائل دیگر، نمیدانم. اما در تئاتر نقش کمدی و حتی منفی هم بازی کردهام و همه چیزهایی که دوست داشتهام اتفاق افتاده است. در تئاتر دچار چالش با یک نقش بودهام ولی در تلویزیون اغلب کارهایی که انجام دادهام مثبت بوده است.
در مورد اینکه این پوسته را تغییر دهم بموقع این کار را انجام خواهم داد. راستش را بخواهید نقشهای ویژهای تا به حال پیشنهاد نشده است که بخواهم این پوسته را با آن نقش بشکنم. احساس میکنم در حوزه طنز و کمدی خیلی خوب میتوانم کار کنم ولی تا به حال نقش قلقلک دهندهای پیشنهاد نشده است. ترجیح میدهم این ریسک را جایی انجام دهم که مطمئن باشم جواب میدهد.
- کار با گروه سلطانی برایتان چطور بود؟
تجربه خیلی خوبی بود ما یک سال و نیم کار کردیم بازی در کنار داریوش ارجمند و محمود عزیزی که اساتید من هستند و خیلی چیزها از آنها یاد گرفتهام لذتبخش بود. کار دوباره با مهدی سلوکی بعد از سالها اتفاق خوبی بود. سرصحنه همیشه یک فضای شاد و راحتی داشتیم که آرامش را به همراه میآورد. برای بازیگر خیلی مهم است که فضا برای خودش باشد و بتواند هر آنچه درونش است را بریزد بیرون و راحت باشد چون همیشه یک حجابی بین آدمهای پشت دوربین و بازیگر هست که اگر برداشته شود خیلی به بازی کمک میکند و تو میتوانی همه احساساتت را بریزی بیرون و این اتفاق در ستایش افتاد.
- تا اینجای سریال دو جوان بودند که مخاطب را با خود درگیر میکردند و حالا تنها طاهر مانده است. فکر میکنید از اینجا به بعد مخاطب چقدر با طاهرفردوس درگیر میشود؟
اتفاقاتی که میافتد داستان را جالبتر میکند. تا اینجا شما دیدید که طاهر و پدرش همسو بودند و از یک جایی این دو مقابل یکدیگرند و در قسمتهای بعدی این تقابل بین خانوادهها، بین طاهر و پدرش و خانواده ستایش جذابتر میشود.
- بهنظر شما طاهر نقطه ضعفی هم دارد؟
برای من جوان سال 89 (اگر با این تفکر ببینیم) بله نقطه ضعف هم دارد. زمان تولید وقتی با سلطانی و بقیه صحبت میکردم به این نتیجه رسیدیم جوانها واقعا در آن دوره چنین اخلاقهایی داشتند که پای اعتقاداتشان، حرفشان، رفاقتشان و وطنشان بایستند و این را به چشم دیدیم، در همان سالها این جوانها رفتند و شهید شدند. اما الان شاید برای جوانها اینقدر آرمانهایشان مهم نباشد. اگر من با این طرز تفکر فکر کنم خسته میشوم و میگویم چقدر طاهر با حوصله است! خوب حالا چون از دختری خوشش آمده آیا باید تا ته آن برود؟ خوب بگوید نمیتوانم و دیگر ادامه ندهد. الان دیگر کسی پای رفاقتش نمیماند.
اگر با این دیدگاه نگاه کنید شاید نقطه ضعف باشد ولی آن موقع اتفاقا این یک ویژگی مثبت بوده است.